English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (202 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
There are many difference between Persian and English . U بین زبانهای فارسی وانگلیسی فرق های زیادی وجود دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
There are not many amusements in this town. U دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
Borland U شرکت نرم افزاری که زبانهای برنامه نویسی زیادی را توسعه داده است و نیز سیتمهای پایگاه داده ها و برنامههای صفحه گسترده
to reinvent the wheel <idiom> U هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
viruses U وجود دارد
virus U وجود دارد
He is bound to come. U احتمال زیادی دارد که بیاید
and there an end. U و پایان وجود دارد.
groove U [فاصله ای که بین هر رج وجود دارد.]
There is a mountain of difficulties . U کوهی از مشکلات وجود دارد
water exists in three phases U اب درسه نمود وجود دارد
Is there a television? U آیا تلویزیون وجود دارد؟
Is there electricity? U آیا برق وجود دارد؟
Is there drinking water? U آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
digital research inc U یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
ladies' men U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
blue chip U ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
lady's man U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
ladies' man U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
blue-chip U ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
labour intensive industry U صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
Is there heating? U آیا سیستم حرارتی وجود دارد؟
Is there air conditioning? U آیا تهویه مطبوع وجود دارد؟
There's an exception to every rule. U برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
This dictionary has many examples of how idioms are used . U این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
all-rounder U همه فنحریف, کسی که مهارتهای متنوع و زیادی دارد
Racial prejudice prevails in some countries. U دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
transients U آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
Where theres will theres a way . <proverb> U تا وقتى خواسته اى هست ,راهى هم وجود دارد .
transient U آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
There is one physician for every 260 inhabitants. U برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
resident U ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
She loves him in spite lf sll his faults . U با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
residents U ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
Is there a camp site near here? U آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
reticle U تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
There is more to it than meets the eye. U ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
There are ine milion book (volumes)in this library. U دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
Is there a camp site near here? U آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
main U ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
standards U خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standard U خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
multifunction U صفحه مدار جانبی که خصوصیات زیادی برای هنگنام سازی کامپیوتر دارد
Where the carcass is there the ravens will collect together. <proverb> U هر کجا لاشه اى وجود دارد آنجا لاشخورها دور هم جمع مى شوند.
Berlin U کالسکهی چهارچرخهای که در عقب آن رکابی برای ایستادن یک مستخدم وجود دارد
Are there any antiquities here? U آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
residents U داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
western european union U ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
Pronoia U واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
resident U داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
phillips curve U شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
orthoferrite U یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
gonidium U یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
routing U مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
winchester disk U دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
kelly drive bushing U اتصال کلی که بصورت استوانه بوده و مابین کلی وسوزن حفاری وجود دارد
de jure recognition U شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
phenolic epoxy U خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
dot U روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
dotting U روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
ScanDisk U که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
aileron spar U تیرکی تنها درقسمتی از طول بال وجود دارد و نقاط لولاشدن فلپ به بال روی انهاقرار میگیرد
safflower U گل رنگ [این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
HyperTerminal U برنامه ارتباطی که در ویندوز وجود دارد و به کاربر امکان صدا کردن کامپیوتر راه دور از طریق مودم و فایلهای ارتباطی میدهد
wagners law U براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chain U متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
an fitting U رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
safe format U عملیات فرمت که داده موجود را خراب نمیکند ودرصورتی که یسک اشتباه را فرمت کرده باشید امکان ترمیم داده وجود دارد
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
natural rate hypothesis U فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
he inherited a large fortune U دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
tone language U زبانهای اهنگی
modern languages U زبانهای امروزی
Bantu U زبانهای بانتو
The living languages of the world. U زبانهای زند ؟ دنیا
low level languages U زبانهای سطح پایین
enarthrosis U مفصل کام و زبانهای
list processing langauge U زبانهای پردازش لیست
robot control languages U زبانهای کنترل روبوت
modern languages U زبانهای این عصر
indo aryan U به زبانهای اریایی و هندوستان
xenoglossophobia U هراس از زبانهای بیگانه
xenoglossophilia U عشق به زبانهای بیگانه
string processing languages U زبانهای پردازش رشته
turkic U زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
turki U زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
lingua franca U زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
glottochronology U مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف
lingua francas U زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
databases U مجموعه زبانهایی که مثل زبانهای شرح داده
database U مجموعه زبانهایی که مثل زبانهای شرح داده
Bantu U عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
To have a flair for languages. U ذوق فرا گیری زبانهای خارجی را داشتن
Persian U فارسی
vdl U زبانی برای تعریف و معناشناسی زبانهای برنامه نویسی
bevel guage U گونیای فارسی
splays U پخدار فارسی
In Persian script . U بخط فارسی
miter and bevel saw U اره فارسی بر
mitres U فارسی بریدن
the persian language U زبان فارسی
mitering cut U برش فارسی
what happened befor U معنیش به فارسی
miter weld U جوشکاری فارسی
ifeel bather you andI'm sorry about what happened before U معنیش به فارسی
i feel wather you and I'm sorry about what happened before U معنیش به فارسی
Persian knot U گره فارسی
miters U فارسی بریدن
mitre joint U اتصال فارسی
corner joint U اتصال فارسی
splaying U پخدار فارسی
mitre U فارسی بریدن
miter joint U برش فارسی
miter U اتصال فارسی
miter box saw U اره فارسی بر
miter angle U زاویه فارسی
miter U فارسی بریدن
senneh knot U گره فارسی
bevel gauge U گونیای فارسی
asymmetric knot [farsi] U گره فارسی
splayed U پخدار فارسی
splay U پخدار فارسی
i teach him persian U من به او فارسی درس میدهم
stavesacre U زبان در قفای فارسی
t mitre the square U گونیا را فارسی کردن
i feel wather and you I'm sorry about what happened before U معنیش به فارسی چی میشه
eeglish persian dictionary U فرهنگ انگلیسی به فارسی
he is a scholar in persian U در زبان فارسی فاضل
My mother togue is Persian. U زبان مادری من فارسی است
to study persian U زبان فارسی تحصیل کردن
This is its Persian rendering ( translation) . U این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
kiosks U مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
Persian [Iranian ] calendar U گاه شماری ایرانی [تقویم فارسی]
Frisbee U نوعی بازی به نام بومرنگ در فارسی
kiosk U مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
pcv U این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
codasyl U مشاوره در مورد زبانهای سیستمهای اطلاعات Language DataSystems On Conferenceکنفرانس سیستم زبان داده ها
This is the oldest Persian script in existence. U این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
to purify the person language U زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
generations U مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
generation U مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
american national standards institute U سازمانی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری از قبیل استانداردهای شبکه و زبانهای سطح بالا را مشخص میکند
fifth generation computers U مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
ansi U سازمان آمریکایی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری را مشخص میکند که آنچه مربوط به زبانهای سطح بالای برنامه نویس میشود هم شامل آن است
kappa U حرف دهم الفبای یونانی که معادل حرف >کاف < فارسی وK انگلیسی است
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
wealth U زیادی
unduly U زیادی
to a large extent U تا حد زیادی
extremeness U زیادی
heaviness U زیادی
greatness U زیادی
profoundly U زیادی
intensity U زیادی
excess U زیادی
greatly U به زیادی
immoderacy U زیادی
intenseness U زیادی
immenseness U زیادی
nimiety U زیادی
superfluous U زیادی
numerousness U زیادی
frequentness U زیادی
muchness U زیادی
redundance U زیادی
overly U زیادی
superfluity U زیادی
extras U زیادی
immensity U زیادی
excrescent U زیادی
excessiveness U زیادی
surpluses U زیادی
supervacaneous U زیادی
excrescential U زیادی
abundance U زیادی
surplus U زیادی
excesses U زیادی
hugeness U زیادی
enormousness U زیادی
extra- U زیادی
extra U زیادی
profuseness U زیادی
profoundness U زیادی
inordinacy U زیادی
undue U زیادی
infiniteness U زیادی
renumber U خصوصیت برخی زبانهای کامپیوتری که به برنامه نویس امکان اختصاص دادن مقدار جدید به همه یا برخی از شماره خط های برنامه میدهد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
exorbitance U زیادی افراط
increscent U زیادی توسعه
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1in order to improve
2off-season
2off-season
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1معنی لغت overfit
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com